گروه جنگ نرم مشرق- اين مستند به بررسي طبيعت، تكامل، اثرات و آيندهي ابرشركتهاي مدرن ميپردازد. ابرشركتها در ابتدا اختيارات قانوني محدودي داشتند. اما سوال اينجاست كه چه چيزي به آنها اجازه داد تا امروز به چنين قدرت و نفوذي برسند؟ اين مستند تحقيق خود را در حالي آغاز ميكند كه رسواييهاي اخير، موجي از بحث و جدلهاي گسترده را در مورد فقدان كنترل بر عملكرد ابرشركتها به راه انداخته است.
***
آسيبشناسي تجارت
يك شركت تجاري تا چه حد ميتواند اختلالات رواني داشته باشد؟ و به عنوان يك شخصيت حقوقي تا چه حد ميتواند اثرات سايكوپاتيك داشته باشد؟ ابرشركتها علائم بيماري رواني را دارند: بيعاطفگي و بيتفاوتي نسبت به احساسات ديگران. ناتواني در برقراري روابط پردوام. بيتوجهي به امنيت ديگران. دروغگويي مداوم به منظور سودجويي. ناتواني از پذيرش گناه. ناتواني در مطابعت از هنجارهاي اجتماعي.
اگر اين نهادهاي مسلط در جامعه، تا اين حد دچار معضلات رواني هستند، پس چه كسي مسئول اين همه بياخلاقي آنهاست؟
نظر ميلتون فريدمن درباره اين سوال:
تعهدات اهريمني
همه انسانها شخصيتهاي اخلاقي هستند اما شركتها نه آنها فقط شخصيت حقوقي دارند. نظر مديران عالم ابرشركتها اين است كه آنان در مقام يك مدير عالم هيچ اختياري از خود ندارند؛ نه در مورد استخدام، نه حقوقها و نه اخراجها، بلكه كاپيتاليسم مدرن به آنها دستور ميدهد كه چه وقت چه كاري را انجام دهند.
نوام چامسكي در اين باره ميگويد: نگاه به يك ابرشركت درست بايد مانند نگاه به يك بردهدار باشد. يك ابرشركت مانند خود بردهداري است ممكن است كه مديرعامل شركت گاهي مانند يك بردهدار خوب و خوشاخلاق باشد. اما به هر حال ذات بردهداري كثيف است. ممكن است يك مديرعامل به محيط زيست اهميت بدهد و حتي كمي پول خرج آن كند ولي به هر حال ذات آن ابرشركت، به محيطزيست آسيب ميزند.
طرز فكر
يك ابرشركت، يك شخص نيست كه فكر كند، افراد درون آن فكر ميكنند و براي آنان اين مشروع است كه تكنولوژيهاي نابودگر محيطزيست توليد كنند. واضح است كه در ذهن اين افراد، سودجويي بالاترين جايگاه را دارد.
مايكل مور درباره طرز فكر ابرشركتهاي دنيا ميگويد اينها توسط عدهاي سفيدپوست پولدار اداره ميشوند كه هيچ چيزي از مردم فقير كارگر و رنگينپوستها و وضعيت زندگيشان نميدانند و بنابراين تصميماتشان بر اساس خواستهاي شخصيشان است.
روزي خواهد رسيد كه غارت منابع طبيعي زمين كه متعلق به همه موجودات آن است يك جرم بزرگ محسوب خواهد شد. روزي خواهد رسيد كه روساي ابرشركتها زنداني شوند. روزي خواهد رسيد كه ايجاد فساد در دنيا به پايان ميرسد.
ناراحتكننده است اما واقعه 11 سپتامبر بسياري از افراد و مالكين شركتها را ميلياردر كرد زيرا در عرض چند دقيقه قيمت طلا دو برابر شده بود. در سال 1991 نيز وقتي آمريكا عراق را بمباران ميكرد قيمت نفت از 13 دلار ناگهان به 40 دلار رسيد و اين يعني بسياري از ابرشركتهاي نفتي آرزو كنند كه در هر لحظه بمب بيشتري در عراق فرود بيايد. اساسا هر جنگي و هر بمباراني يك فرصت ايدهآل براي پول درآوردن اين ابرشركتها است.
در قديم همه چيز يا مقدس بود يا براي همه مردم و قانون از آنها محافظت ميكرد اما اكنون فقط يك افسانه است.
مباحث مرزي
عصر مدرن با خودش حصاركشي در مزرعه و زمين و خانه و ... را آورد. مردم به صورت اشتراكي روز زمين كار ميكردند تا اينكه با ظهور قانون حصاركشي در انگليس همه چيز سهمدهي شد و ما شروع كرديم به تصرف تمام كره زمين. تا جايي كه همه جاي آن ملك شخصي شد و البته همين بلا را سر اقيانوسها آورديم و در مورد هوا هم همينگونه بود كه خطوط هواپيمايي را تقسيم و حصاركشي كرديم. در فضا هم همين كار را خواهيم كرد.
نوام چامسكي:
برخي فكر ميكنند روزي همه چيز به ملك شخصي افراد بدل خواهد شد مانند حقوق بشر، خدمات انساني، و خدمات ضروري براي زندگي.
آموزش پايهاي
فرض كنيد كار به جايي برسد كه آهنگ تولدت مبارك هم روزي در مالكيت يك شركت قرار بگيرد. هر چند كه تاكنون شركت وارنر ميليونها دلار از همين موسيقي به جيب زده است.
روشهاي تبليغات تلويزيوني در طول اين چند دهه به شدت پيشرفت كردهاند. ديگر هيچكدام يه مسئله ساده نيستند بلكه مسئله، كنترل ذهني كودكان براي خريد هر كالايي است. به فيلم زير دقت كنيد و ببينيد كه ابرشركتها چگونه از لابلاي نق زدنها كودكان سودي هنگفت به جيب ميزنند:
ابرشركتها براي مردم نوعي از فضيلتها و ارزشها را تعريف ميكنند و بعد به سمت آن دعوت ميكنند تا اينكه در نهايت شما به يك مصرفكننده ايدهآل تبديل ميشويد؛ كسي كه اصول هنجاري را به شكل خوبي رعايت ميكنيد. سبك زندگي آمريكايي يك نكته بسيار مهم دارد آن هم اين است كه بايد يك مصرفكننده خوب باشيد. آمريكا را نيروي مصرفكننده به جلو ميراند. مشتري بايد به جايي برسد كه حتي كالايي كه به آن نياز ندارد را بخرد. يعني بايد براي او نياز جديد تعريف كرد.
سخنان نوام چامسكي در اين رابطه بسيار مهم است:
ادامه دارد...